تنهایی ام را
در آرامش غروب
وقتی که گلدسته های طلایی حرم
صدایم می کنند
گم می کنم
اکنون لحظه هایم را
با تو کنار پنجره فولاد
در ترنم اشک و التماس
شاعر می شوم .
سلام خانم کیانپورشعر قشنگی بود ...من هم در قسمت مقاله میخواهم شرکت کنمموفق باشی
سلام و آرزوی موفقیت برای تو بدترین درد دونیا تنهایی من خیلی تنهام تو این دنیا فقط خدا را دارم و خانوادم سعی کن بیشتر فعالیت کنی تو وبلاگت موفق میشی
سلام خانم کیانپور
شعر قشنگی بود ...
من هم در قسمت مقاله میخواهم شرکت کنم
موفق باشی
سلام و آرزوی موفقیت برای تو بدترین درد دونیا تنهایی من خیلی تنهام تو این دنیا فقط خدا را دارم و خانوادم
سعی کن بیشتر فعالیت کنی تو وبلاگت موفق میشی